-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)
-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:41795 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:30

ماجراي گاو بني اسرائيل و بهانه​هاي بني اسرائيل چه بود؟

يك نفر از بني اسرائيل به طرز مرموزي كشته مي​شود، در حالي كه قاتل به هيچوجه معلوم نيست.

آنچنان كه از تواريخ و تفاسير استفاده مي​شود انگيزه قاتل را مسأله مال و يا مسأله ازدواج دانسته​اند.

بعضي معتقدند يكي از ثروتمندان بني اسرائيل كه ثروتي فراوان داشت و وارثي جز پسر عموي خويش نداشت، عمر طولاني كرد، پسر عمو هر چه انتظار كشيد عموي پيرش از دنيا برود و اموال او را از طريق ارث تصاحب كند، ممكن نشد، لذا تصميم گرفت او را از پاي درآورد.

بالاخره پنهاني او را كشت و جسدش را در ميان جاده افكند، سپس بناي ناله و فرياد را گذاشت!

بعضي ديگر گفته​اند كه انگيزه قتل اين بوده است كه قاتل از عموي خويش تقاضاي ازدواج با دخترش را نمود به او پاسخ رد داده شد و دختر را با جواني از پاكان و نيكان بني اسرائيل همسر ساختند، پسر عموي شكست​خورده دست به كشتن پدر دختر زد.

به هر حال در ميان قبائل و اسباط بني اسرائيل نزاع درگير مي​شود، هر يك آن را به طايفه و افراد قبيله ديگر نسبت مي​دهد و خويش را تبرئه مي​كند، داوري را براي فصل خصومت نزد موسي مي​برند و حل مشكل را از او خواستار مي​شوند، و چون از طرق عادي حل اين قضيه ممكن نبود، و از طرفي ادامه اين كشمكش ممكن بود منجر به فتنه عظيمي در ميان بني اسرائيل گردد، موسي با استمداد از لطف پروردگار از طريق اعجازآميزي به حل اين مشكل مي​پردازد.

قرآن دراين زمينه مي​گويد «به خاطر بياوريد هنگامي را كه موسي به قوم خود گفت خداوند به شما دستور مي​دهد ماده گاوي را سر ببريد». بقره/67. و قطعه​اي از بدن آن را به مقتولي كه قاتل او شناخته نشده بزنيد تا زنده شود و قاتل خويش را معرفي كند.

آنها از روي تعجب «گفتند آيا ما را به مسخره​گرفته​اي»؟!.

«موسي در پاسخ آنان گفت به خدا پناه مي​برم كه از جاهلان باشم». بقره/67.

يعني استهزاء نمودن و مسخره كردن كار افراد نادان و جاهل است، و پيامبر خدا هرگز چنين نيست.

پس از آنكه آنها اطمينان پيدا كردند استهزائي در كار نيست و مسأله جدي مي​باشد «گفتند اكنون كه چنين است از پروردگارت بخواه براي ما مشخص كند كه اين ماده گاو چگونه ماده گاوي باشد»؟!. بقره/68.

موسي(ع) در پاسخ آنها گفت خداوند مي​فرمايد بايد ماده گاوي باشد كه نه پير و از كار افتاده و نه بكر و جوان، بلكه ميان اين دو باشد» بقره/68. و براي اينكه آنها بيش از اين مسأله را كش ندهند، و با بهانه​تراشي فرمان خدا را به تأخير نيندازند در پايان سخن خود اضافه كرد «آنچه به شما دستور داده شده است هر چه زودتر انجام دهيد»؟! بقره/68.

ولي باز آنها دست از پرگوئي و لجاجت برنداشتند و «گفتند از پروردگارت بخواه كه براي ما روشن كند كه رنگ آن بايد چگونه باشد»؟! بقره/69.

موسي(ع) در پاسخ «گفت خدا مي​فرمايد گاوي باشد زرد يكدست كه رنگ آن بينندگان را شاد و مسرور سازد».

خلاصه اين گاور بايد كاملاً خوشرنگ و درخشنده باشد، آنچنان زيبا كه بينندگان را به اعجاب وا دارد.

و عجب اين است كه باز هم به اين مقدار اكتفا نكردند و هر بار با بهانه​جوئي كار خود را مشكلتر ساخته، و دايره وجود چنان گاوي را تنگتر نمودند.

باز «گفتند از پروردگارت بخواه براي ما روشن كند اين چگونه گاوي بايد باشد»؟ (از نظر نوع كار كردن). چرا كه اين گاو براي ما مبهم شده و اگر خدا بخواهد ما هدايت خواهيم شد»!.

مجدداً «موسي گفت خدا مي​فرمايد گاوي باشد كه نه براي شخم زدن، رام شده، و نه براي زراعت آبكشي كند. و از هر عيبي بركنار باشد. و حتي هيچگونه رنگ ديگري در آن نباشد».

در اينجا كه گويا سؤال ديگري براي مطرح كردن نداشتند «گفتند حالا حق مطلب را ادا كردي»!.

سپس گاوي را با همان خصوصيات با هر زحمتي بود به دست آوردند «و آن را سر بريدند، ولي مايل نبودند اين كار را انجام دهند، سپس گفتيم قسمتي از گاو را به مقتول بزنيد». (تا زنده شود و قاتل خود را معرفي كند). بقره/69 تا 73.

بني اسرائيل به جستجوي گاوي با همين مشخصات پرداتختند سرانجام آن را پيدا كردند و ذبح كرده دم آن را به مقتول زدند او زنده شد و قاتل خود را كه پسر عموي وي بود معرّفي كرد.




قصه هاي قرآن

حضرت آيت الله مكارم شيرازي

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.